آرامش با شناخت نیازها

آرامش با شناخت نیازها       

بوى كيك فضاى خانه را پر كرده بود. رنگ زعفرانيش مرا وسوسه مى كرد كه يك برش بخورم.نگاهم را برگرداندم و شروع کردم به كتاب خواندن. بيست دقیقه بعد مراجع داشتم. معمولا بعد از جلسات كوچينگ، خيلى خسته می شوم. یک لیوان چاى با شیرینی خستگيم را رفع می کند .

جلسه‌ی  كوچينگ كه تمام شد، يک برش كيك با ليوان چاى روى ميز گذاشتم. صبر کردم تا چاى كمى خنك شود به  يادداشت های جلسه کوچینگ نگاهی انداختم.

معمولا وقتی مسئله مراجع را کاوش میکنی اختلاف در روابط پیدا می شود.

اگر بخواهیم در روابطمان (با خود یا دیگران) موفق باشیم، شناخت نیاز ها به ما کمک می کند که روابط موثرتری داشته باشیم.

ما انسان ها ۵ نیاز اساسی داریم؛ در روابط، اگر نیازها برآورده شود آن روابط  پایدار و ماندگار خواهد ماند. رفتارهای ما برای ارضای یک یا چند نیاز است.

۵ نیاز اساسی انسان از دیدگاه تئوری انتخاب عبارتند از:

۱-بقا

۲-قدرت

۳-عشق و تعلق خاطر

۴-آزادی 

۵-تفریح و لذت

این نیازها از فردی به فرد دیگر متفاوت است.مثلن نیاز قدرت در فردی که بیشتر است تمایل دارد در نقش مدیر یا مقام بالاتر باشد. اما فرد دیگری که نیاز به تفریحش بیشتر است، از هر فرصتی استفاده می کند به گردش و تفریح برود. 

حال اگر این نیازها در روابط انسان برآورده نشود مسئله ساز می شود. به عنوان مثال زندگی زن و مردی را تصور کنید که نیاز به عشق و تعلق خاطر در زن بیشتر از مرد  و نیاز به بقا در مرد بیشتر از زن است. چون مرد نیاز به بقایش بیشتر است زمان بیشتری  به کار اختصاص می دهد. 

زن که نیاز عشق و تعلق خاطر در او بیشتر است عاشقانه به همسرش مهر می ورزد. اما عشقی دریافت نمی کند و این باعث اختلاف می شود. زن شاکی که همسرش به آن توجه ندارد.

اگر زن و مرد به نیاز های هم آگاه باشند همدیگر را درک می کنند و به خواسته‌های  هم احترام می گذارند. این موضوع در رابطه فرد با خودش  هم صدق می کند.

نکته مهم اینست که اگر خواسته ی فرد با عملی که انجام می دهد در تناقض باشد مسئله پیش می آید.

 مثلن نیاز فرد به تفریح و لذت بیشتر است ولی او هر روز هفته مشغول کار و فعالیت است. فرد مدام شکایت میکند و از زندگی خود می نالد.اینجاست که به مشکل بر می خورد. چون تناقض در خواسته و عمل است. یعنی خواسته یا نیاز فرد تفریح و لذت است اما درگیر کار است.

با آگاهی از نیاز خود زمانی را به تفریح و لذت اختصاص می دهد و مسئله‌اش حل می شود.

بعد از جلسات کوچینگ به اهمیت نیازهای اساسی بیشتر پی میبرم. شناخت نیازهای خود و اطرافیان به ما کمک می کند که در ارتباطات بهتر عمل کنیم و در گیر حاشیه و رفتار تکانشی  نباشیم.

بسیاری از مسائل به ظاهر حل نشدنی مرتبط به عدم شناخت نیازهاست.

چگونه باید نیازها را شناسایی کرد؟

برای شناخت نیازها کافیست در طول روز احساس مان را در ارتباطات مورد بررسی قرار دهیم.

فرض کنید شما با دوست خود به مسافرت رفته اید و خیلی به شما خوش گذشته است. احساس خوبی داشتید. بررسی می کنید چرا در این سفر به شما خوش گذشته است؟

کدام نیاز شما برآورده شده است. وقتی بررسی می کنید، متوجه می شوید نیاز آزادی تان برآورده شده چون همه برنامه ریزی را شما انجام داده‌اید. شما فردی هستید که نیاز به آزادی بالایی دارید در سفر هم برآورده شده است.

پس یک راه شناخت نیاز معیار احساس است. با معیار احساس در روابط می توانیم نیازها را تشخیص داد. 

در جلسات کوچینگ به این آگاهی رسیدم که بیشتر مسائل از عدم شناخت نيازها نشأت مى‌گیرد. عدم‌شناخت نیازها باعث بروز مسئله می‌شود گاهی مسائل اساسی و لاینحل.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *