نفس عمیقی کشیدم. خودکار را در دست گرفتم و شروع به نوشتن کردم. هر چه مینوشتم، خط میزدم. نمیدانستم چه باید بنویسم. از خودم نا امید شدم.
بالاخره بعد از کلی نوشتن و خط زدن به این نتیجه رسیدم از خرد و دانایی بنویسم.
پس تصمیم گرفتم پا به جایی بگذارم …
جایی که از تغییر نگرش بنویسم.
جایی که از ترس و شکست ها بنویسم.
جایی که از کتاب ها بنویسم .
جایی که از آموخته هایم بنویسم .
جایی که از تجربیات کوچ بودنم بنویسم.
حالا من در وبلاگم می نویسم…
آخرین دیدگاهها