پائیز تجربه تغییر زندگی

اوایل آبان چند سال پیش بود. یک روز حالم از همیشه بدتر بود. این حال بد من هفته ها بود که ادامه داشت. عصر آن روز دلگیر تصمیم گرفتم به پارک بروم، در مسیر به حال بدم فکر می کردم.
«چرا اینقدر افسرده ام، چه مرگمه، چرا اینهمه دلهره دارم»
به اطراف توجهی نداشتم. هنگامی که به پارک رسیدم، چشمم به درختان چنار افتاد. برگ درختان زرد و نارنجی شده بودند. یک لحظه همه نگرانی و حال بدم را فراموش کردم .
آن صحنه از عصری پائیزی به من انرژی داد و عصر دلگیر را برایم دلپذیر کرد.
باد ملایمی می وزید. برگ درختان به زمین می ریخت. برگ بزرگ چنار را از روی زمین برداشتم. برگ از سبز به زرد و نارنجی تغییر رنگ داده بود.
من در دوران سخت زندگی بودم. اما نمی خواستم از افکار پوچ دست بکشم و خودم را رها کنم.تصمیم گرفتم که نگرشم را به دنیا عوض کنم. از آن روز چند سال می گذرد.
حالا من کوچ هستم و به مراجعینم کمک می‌کنم که تغییر کنند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *